تحقیقات بازاریابی یا Marketing Research به مجموع فعالیتهایی گفته می‌شود که از طریق جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل نظام مند اطلاعات و داده‌ها در خصوص کلیه عناصر بازاریابی شامل: محصول، بازار هدف، قیمت، ترویج فروش و تبلیغات (4P) ارتباط لازم را بین تولیدکنندگان، خریداران و مصرف‌کنندگان برقرار می‌سازد.
در دورانی که تولید محصول از نیاز بازار پیشی گرفته است و فروختن امر مهم‌تری از تولید کردن است، شناخت مصرف‌کنندگان و عادات و علائق آنها، بازار هدف و نیازهای آن، به مهمترین دغدغۀ بازاریابان تبدیل می‌شود. به همین روی، تحقیقات بازاریابی می‌تواند با روش‌های علمی به این نگرانی‌ها پاسخ دهد.
بخشی از خدمات قابل ارائه ما :
پیش‌بینی حجم و بازار محصولات جدید بازاریابان را قادر می‌سازد تا با نمونه‌گیری از دیدگاه‌های مشتریان از طریق پیمایش‌ها و مطالعات بازار، فروش این محصولات را پیش‌بینی کنند. بازاریابان می‌توانند با برآورد تعداد مشتریانی که یک محصول جدید را امتحان خواهند کرد و اینکه احتمالا" چند بار خرید را تکرار کنند، مبانی را برای چنین برآوردهایی ایجاد کنند. شبیه‌سازی شرایط فروش می‌تواند یکی از روش‌های مهم برای این پیمایش‌ها باشد.
یک نام تجاری، نام، نشان، تصویر و ادراکات شناسایی یک محصول، خدمت یا فراهم آورندۀ آن را به شکل فشرده در اذهان مشتریان شکل می‌دهد. نام تجاری، در تبلیغات، بسته‌بندی و دیگر ارتباطات بازاریابی شکل می‌گیرد و تبدیل به نقطۀ تمرکز ارتباط با مصرف‌کنندگان می‌شود و یک نام تجاری طی زمان وعده‌ای را در مورد کالاهایی متجلّی می‌سازد که معرّف آن است، وعده‌ای دربارۀ کیفیت، عملکرد یا دیگر ابعاد ارزش که می‌تواند بر انتخاب‌های مصرف‌کنندگان میان محصولات در حال رقابت تأثیر گذارد. از منظر مصرف‌کننده، ارزش یک نام تجاری ممکن است در مبلغی باشد که او مایل است برای کالاهایی که حامل اسم نام تجاری است، بیشتر و بالاتر از قیمتی پرداخت کند که برای کالاهای مشابه، اما فاقد نام تجاری می‌پردازد. بازاریابان می‌کوشند این قیمت اضافی را برآورد کنند تا نسبت به ارزش ویژۀ نام تجاری بینش پیدا کنند. با این حال، در اینجا نیز آنان با پیچیدگی‌های زیادی مواجه می‌شوند. برای اندازه‌گیری ارزش یک نام تجاری روش‌ها و مدل‌های گوناگونی پیشنهاد می‌شود که از میان آنها می‌توان به مدلهای گوناگونی چون «ده ارزش ویژه نام تجاری، آکر (Aker)، ارزش‌گذار دارایی نام تجاری، شاخص ارزش ویژۀ نام تجاری» و ... اشاره کرد. این خدمت یکی از دشوارترین خدماتی است که شرکتهای تبلیغاتی و یا بازاریابی می‌توانند به مشتریان خود ارائه دهند.
روش‌های اندازه‌گیری OTS، GRP و CPM در رسانه‌ها و تبلیغات
تبلیغات رکن اصلی بسیاری از راهبردهای بازاریابی است، موقعیت‌گذاری و ارتباطاتی که از طریق تبلیغات انجام می‌شوند، مبنا و زمان‌بندی بسیاری از دیگر تلاش‌های ترویج و فروش را تعیین می‌کند. تبلیغات یکی از عناصر تعیین‌کننده در آمیزۀ بازاریابی است، امّا هم گران است و هم ارزشیابی آن به شدت دشوار.
این امر به دلیل آن است که ردیابی فروش‌های رشد یابنده مرتبط با تصمیمات تبلیغی آسان نیست. اینکه چه تعداد از مردم در معرفی یک کارزار تبلیغاتی قرار می‌گیرند، این افراد چند بار فرصت می‌یابند تبلیغات را ببینند و هزینه هر بار در معرض قرارگیری بالقوه چقدر است همه و همه نکات بسیار مهمی است که می‌توانند در موفقیت پروژه‌های تبلیغاتی نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ای داشته باشند. یکی از مهم‌ترین پژوهش‌ها در این خصوص، اندازه‌گیری دفعات مشاهده (OTS) در معرض قرارگیری ها، میزان ناخالص مخاطب (GRP) و هزینه به ازای هزار بار درمعرض قرارگیری (CPM) است.
تبلیغ‌کنندگان می‌خواهند بدانند آیا پیام‌هایشان از میان سروصدای موجود در محیط تجاری راه خود را باز می‌‌کند یا خیر. به این منظور، سهم صدا نشانه‌ای از قدرت تبلیغ یک نام تجاری نسبت به کلّ بازار ارائه می‌کند.
حداقل از دو راه می‌توان سهم صدا را محاسبه کرد. یک روش کلاسیک، آن است که مخارج انجام شده تبلیغات یک نام تجاری بر کل مخارج تبلیغات در بازار تقسیم شود. در روش دیگر، سهم صدا می‌تواند برپایۀ سهم GRP های نام تجاری؛ دفعات مشاهده OTS، و دسترسی مؤثر محاسبه گردد.
اندازه‌گیری سهم صدا خواهد توانست به موضوع بررسی اثربخشی تبلیغات و رسیدن به نتایج مطلوب از تبلیغات کمک جدی کند.